روانشناسی واندیشه طلایی
روانشناسی,آرامش,ازدواج, موفقیت,زنان,مردان
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قانون باورها و اندیشه طلایی روانشناسی و آدرس andishetalayi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک های ویژه

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

 

 

 
چگونه شکست  عشقی را تحمل کنیم؟
اگر به تازگی رابطه تان را با فردی که می خواستید ازدواج کنید به هم زده اید، به روش های زیر توجه کنید تا آسیب کمتری ببینید.

1 - اگر لازم است، گریه کنید
 اتفاقی که برای شما افتاده واقعا ناراحت کننده است و شما هم انسان هستید. از اینکه دلتان بگیرد و اشک به چشمتان بیاید، احساس گناه نکنید و بغضتان را فرو نخورید.
 
2 - عصبانی باشید
احساس عصبانیت می کنید؟ این که بد نیست. عصبانیت در این لحظه ای که شما در آن قرار دارید، یکی از بهترین راه های بیرون کردن احساسات بد است. با کمی عصبانیت، بسیاری از احساسات بد خود را در یک لحظه نابود خواهید کرد. چه چیزی از این بهتر؟ فقط مراقب طولانی شدن این هیجان و تبدیل آن به تنفر از طرف مقابل و یا فکر انتقام باشید.
 
3 - دلایل به هم خوردن ازدواج تان را بررسی کنید
سعی کنید همه مسیر را، از آغاز آشنایی تا این لحظه که رابطه تان به هم خورده است، روی یک صفحه کاغذ بیاورید. این گونه از هرگونه تحریف اتفاقات جلوگیری خواهید کرد. این کار علاوه بر آنکه تصویری عینی از همه آنچه اتفاق افتاده را به شما نشان می دهد، موجب می شود در آینده دوباره خطاهایتان را تکرار نکنید.
 
4 - زمان به عقب باز نمی گردد
گذشته، گذشته است؛ چه خوب چه بد. در هر صورت دیگر جای برگشتی وجود ندارد. چیزی که هنوز شکل نگرفته، آینده است.
 
5 - درک کنید که تغییرات بزرگ به زمان نیاز دارند
 از تغییردادن خود نترسید، دیگران هرچه می خواهند فکر کنند، این زندگی شماست و فقط یک بار به شما داده شده است، پس آینده خود را خودتان بسازید.
 
6 - از دوستان خود کمک بگیرید
 دوستان واقعی از همه بهتر شما را درک می کنند. درد دل کردن با دوستان یکی از بهترین روش های مقابله با هیجانات منفی بعد از این اتفاق است. سعی کنید ساعات بیشتری را با دوستان خود سپری کنید. بله، کمی تنها بودن خوب است.

7 - عجله نکنید
 کمی به خود زمان دهید تا جنبه های خوب و بد اتفاقی را که افتاده بررسی کنید و با احساسات و آنچه رخ داده کنار بیایید. دقت کنید دوباره شتاب زده وارد رابطه جدیدی نشوید. برای آمادگی بهتر برای ورود به یک رابطه جدید حتما کمی زمان به خود بدهید.
 

اگر شتاب زده دوباره رابطه جدیدی را شروع کنید، احساسات شما هم شتاب زده تغییر خواهند کرد و دوباره همه چیز نابود می شود. اگر زمان کافی برای فکر کردن به خود ندهید دوباره همه چیز به همان شکل قبل فقط با فرد جدیدی تکرار خواهد شد. پس برای بازبینی ماجراها و آماده شدن برای استفاده از آنها کمی زمان به خود بدهید و عجله نکنید.


 


8 - تعمیم ندهید

 طرز فکری که در مورد او دارید، درمورد افراد جدید نداشته باشید. صفات منفی طرف مقابلتان را به همه افراد هم جنس او تعمیم ندهید. این جمله که همه دختران یا همه پسران همین طورند، تنها از یک تعمیم اشتباه و خطرناک ناشی می شود که می تواند آینده تان را تهدید کند.


 


9 - از زندگی لذت ببرید

 سعی کنید نکات خوب موقعیت فعلی خود را درک کنید. از لحظه لحظه زندگی خود استفاده کنید. کوهنوردی، اسکی، قایق سواری و صدها کار دیگر برای انجام دادن وجود دارد. قدم زدن هم بد نیست

[ شنبه 18 آذر 1391برچسب:, ] [ 2:58 بعد از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

 

 

 
همسرم بدبین است، چگونه با او رفتار کنم؟
بنابر آخرین آمار منتشر شده در تهران بزرگ و بسیاری از شهرهای دیگر كشورمان، روند طلاق رو به افزایش است. این در حالی است كه وقتی نیم نگاهی به علل این پدیده ناهنجار در میان زوجین می‌اندازیم، می‌بینیم كه خیانت از سوی طرفین یكی از مهم‌ترین دلایل این نوع طلاق‌ها به شمار می‌رود كه البته تنها دلیل نیست اما همین یك نشانه كافی است كه شك و بدبینی را در میان زوجین همچون بذری بكارد و اگر زوجین روش مقابله با این نوع بدبینی‌ها و شك را ندانند، طبیعتا شالوده خانواده‌شان خیلی زود از هم خواهد پاشید.

بدبینی به همسر اشكال متفاوتی دارد
خیلی از زوجین بدبینی‌های بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی تلقی می‌كنند و آن‌را با عناوینی همچون غیرت و تعصب و مراقبت توجیه می‌كنند، حال آن‌ كه واقعیت چیز دیگری است.
اساسا بدبینی به همسر در 3 حالت كلی بروز می‌كند :

1 - گروه اول افرادی هستند كه بدبینی در ذاتشان است. این افراد را از همان ابتدای زندگی براحتی می‌توان شناخت؛ آن زمان كه نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را می‌بینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.

2 - گروه دوم افرادی هستند كه نوعی وسواس نیز در بدبینی‌هایشان نهفته است. این دسته از زوجین نسبت به برخی رفتارها و واكنش‌های همسر خود به جنس مخالف، حال در محیط كاری باشد، نوعی وسواس فكری دارند كه در پاره‌ای اوقات همراه با بدبینی به وی است كه البته در این فرم باز هم اختلاف بین زوجین خیلی پدیدار نمی‌شود.

3 - گروه سوم كه در حقیقت روزگاری جزو گروه‌های یك و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا كه مبتلا به اختلالات پارانوئیدال می‌شوند به این معنا كه با كنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه می‌رسند كه همسرشان قطعا در حال خیانت به وی است و این فكر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود می‌كند و اگر خوشبین باشیم كه اتفاق ناگواری در این بین نیفتد، طلاق و جدایی بین زوجین مسالمت آمیز ترین اتفاق است.

ریشه‌های بدبینی به همسر
_ خیلی اوقات بدبینی و شك بین زوجین از علاقه و عشق زیاد به یكدیگر نشات می‌گیرد. خانم همسرش را تنها متعلق به خود می‌داند و طبیعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برایش سخت و غیر قابل هضم است. بتدریج این عشق و علاقه به نوعی احساس شكست از دیدگاه خودش تبدیل می‌شود و هر آن فكر می‌كند كه زندگی اش در حال فروپاشی است.

_ عدم شناخت كافی از همسر، اساس بدبینی و شك به وی است. وقتی مرد از همسر آینده‌اش تصویری دیگر را در ذهن می‌پرورانده با ورود به زندگی مشترك متوجه می‌شود كه درانتخابش اشتباه كرده و این خود نوعی نفرت و انزجار را در وی نسبت به همسرش ایجاد می‌كند و طبیعتا این موضوع مهم‌ترین دلیل می‌شود برای پیدایش بهانه گیری‌ها و بدبینی‌های بیمار گونه.

_ فرزندان والدین بدبین و شكاك در طول زندگی یاد می‌گیرند كه در آینده نیز نسبت به همسرشان و اطرافیان خود بدبین و شكاك باشند. این موضوع نقش تربیت خانواده را براحتی روشن می‌كند، این‌گونه كه فرزندتان از شما بدبینی و شك به همسرش را یاد می‌گیرد.

_ مراقبت از خانواده در مقابل سنگ اندازی و حسادت‌های دشمنان خانوادگی كه عموما به شكل یك دوست وارد زندگی می‌شوند نیز اساس خیلی از بدبینی‌ها و سوءتفاهم‌هاست. دوست شما نسبت به زندگیتان حسادت می‌كند و بر همین اساس پروژه‌ای را پیاده می‌كند كه اطمینان شما را نسبت به همسرتان سلب كند.

چه باید كرد؟

1- همیشه سعی كنید در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید

ریشه بسیاری از بدبینی‌ها عدم صداقت در ابتدای زندگی است. زن یا مرد رازی را در زندگی دارد كه می‌كوشد آن را از همسرش پنهان كند كه البته در بیشتر مواقع موفق نمی‌شود و خود این پنهانكاری نقطه شروع بدبینی‌ها می‌شود.



2- نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید

این موضوع برای مردها باید بیشتر رعایت شود، چرا كه خانم‌ها هر نوع تاخیر را در رسیدن به قرار مثبت نگاه نمی‌كنند و طبیعتا افكار منفی در آنها شكل می‌گیرد.



3- در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید بویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد

هر نوع صحبت غیركاری، تماس‌های بی‌مورد و روابط آزاد در محیط‌های كاری نتیجه‌ای شوم در بردارد كه اگر شما هم فكری در سر نداشته باشید، همسرتان جور دیگری برداشت می‌كند.



4- از غافلگیری‌های احساسی كه نیازمند پروژه‌ای پیچیده باشد، پرهیز كنید

مثلا برای سالگرد ازدواجتان بخواهید همسرتان را غافلگیر كنید و نوعی پنهانكاری داشته باشید. دیده شده كه بسیاری از زوجین به این نوع كارها با بدبینی نگاه می‌كنند كه اگر هم به خیر و خوشی ختم شود، گمان می‌كنند كه پایان خوش كار هم در حقیقت قسمتی از یك پروژه خطرناك برای خیانت به وی بوده است

[ شنبه 18 آذر 1391برچسب:, ] [ 2:56 بعد از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

غیبت آسیب‌رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب‌های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم. امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می‌کنیم.

 

وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد

از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می‌شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می‌کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می‌کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می‌کنیم چون از فکرمان استفاده نمی‌کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه‌ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

می‌توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید

اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب‌ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.

در غیبت شرکت نکنید

«فقط بگویید نه!» شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر درمیان جوانان پیشنهاد داد. درمورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!
غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می‌زند و دیگری تایید می‌کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید

این ایده مطمئناً کار می‌کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد موردنظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن درمورد کسی دیگر می‌کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف‌هایتان را با او درمیان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانیکه قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.
کسانیکه درمورد دیگران حرف می‌زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت‌ها و نامه‌های ناشناس درمورد شکایت از یک همکار برای رئیس می‌فرستند. آنها نظراتشان را با «به کسی نگو من این را به تو گفتم» شروع می‌کنند و شدیداً انکار می‌کنند که منبع شایعه‌پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی‌خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می‌زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می‌کشند.

غیبت را با خوبی جایگزین کنید

همانطور که غیبت‌کننده‌ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی‌ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت‌آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله  به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان‌زده نمی‌شوند.

شما می‌توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق‌آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت درمورد سارا می‌کند، شما بگویید، «میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است.» یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، «میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه!» از کلمات خوب بعنوان سپری درمقابل بدی استفاده کنید.

این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می‌دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد.ميگنا دات آي آر.وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می‌کنید، زندگیتان را روشن‌تر می‌کنید. خوبی‌های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.

قانون طلایی را اعمال کنید

بعضی از خوانندگان ما افراد مذهبی نیستند. و خیلی از کسانیکه این مطلب را برایشان بفرستید هم ممکن است مذهبی نباشید. درواقع این مقاله اصلاً مقاله مذهبی نیست که غیبت را از دید مذهب بررسی کنید. اما قوانین اسلام و ادیان دیگر هم در این زمینه قابل اجرا است.

از دیدگاه دین، غیبت کردن گناهی مخرب است. درست مثل تاریکی که روشنی آن را از بین می‌برد، غیبت هم با مهربانی و ملاحظه از بین می‌رود.

سعی کنید محبت و مهربانی را در خانه و محل‌کارتان پراکنده کنید. اگر دوست داشتید این مقاله را برای کسانیکه که می‌دانید در دام غیبت گرفتار هستند، بفرستید تا به آنها برای از بین بردن این عادت ناپسند کمک کنید.

شما هم در دام غیبت افتاده‌اید؟ آیا موفق به ترک آن شدید؟ چطور؟ ما را با نظرات و پیشنهادات خود خوشحال کنید.

[ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, ] [ 4:24 بعد از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد


انسان خویشتن دار، گاهی اوقات خود را در شرایطی با افراد منفی و سخت می‌بیند که هیچ چاره‌ای جز برخورد و عکس‌العمل ندارد.


افرادی که گاهی اوقات ما را تا مرز جنون و خشم هدایت می‌کنند در زندگی ما کم نیستند. حتی ممکن است از اعضای خانواده ما چون پدر و مادر، خواهرو برادر، دوست وهمکار و یا رییس‌مان باشد.

به راستی آنان چگونه اشخاصی هستند؟ چگونه می توان با چنیت اشخاصی رفتار، مدارا و یا به عبارتی کنار آمد؟

با وجود اینکه ممکن است تمرین‌ و مطالعات زیادی برای رفتار با این افراد انجام داده باشید، ولی همچنان قادر به جلوگیری از ایجاد تنش در محیطی که آنان هستند، نباشید! چرا که ما انسان هستیم و دارای احساسات و عواطف.

هر چند که کنترل احساسات و عواطف می تواند به سلامت روح و جسم شما کمک کرده و از بوجود آمدن شرایط بد جلوگیری کند، با این وجود، نمی‌توان انکار کرد که در زندگی شرایطی پیش می‌آید که انسان کنترل خود را از دست می‌دهد.آنچه از این اتفاق باقی می‌ماند، تاسف ناخوشایند است.

شرایطی که انسان در رویارویی با افراد سخت و منفی با آن مواجه می‌شود، شرایط سختی است که گاه انسان کنترل خود را کاملا از دست می‌دهد. همین امر باعث دردسر‌‌های بیشماری برای او شده و خواهد شد.

حال چگونه می‌توان در چنین شرایطی کنترل خود را حفظ کرد؟ به عبارتی، چگونه می‌توان با افراد منفی و سخت در خانواده و یا جامعه رفتار و مدارا کرد؟

پیشنهاد‌های ارائه شده  را بخوانید؛

پیشنهاد اینکه قبل از هر چیز و در صورت امکان، افراد منفی را از زندگی خود حذف کنید!

افراد منفی باعث از دست رفتن انرژی شما هستند. این گونه افراد خواسته یا نا خواسته از نظر روحی به شما آسیب خواهند رساند. تماس خود را با آنها کم کنید.

شما این حق را دارید که دوستان و آشنایان خود را انتخاب کنید. این افراد باید کسانی باشند که شما آنان را دوست دارید. افراد خوش بین، مثبت، آرام و مشوق... همانطور که یک اندیشمند می‌گوید: به دنبال چیزی باشید که می‌خواهید در دنیا ببنید.

پیشنهاد دوم؛ به آنچه که در درون شما می‌گذرد، توجه کنید

وقتی تمرین می‌کنید تا مراقب احساسات، اندیشه و شرایط  باشید. در واقع خود را از احساسا‌تان جدا می‌کنید. بیایید به جای اینکه به احساسات اجازه دهید که شما را کنترل کنند، شما آنها را به سمتی که می‌خواهید، هدایت کنید.
برای این منظور یعنی وقتی درگیر احساسات و اندیشه های خود شدید، سریع  روی تنفس خود تمرکز کنید.


پیشنهاد عبرت‌انگیز؛ از آنچه پیش می‌آید، درس بگیرید

هر فرصتی که باعث کسب تجربه‌ برای شما می‌شود از آن استفاده کنید. بدون توجه به اینکه یک ماجرا و شرایط چقدر می‌تواند منفی باشد،حتما درس یا درس هایی در آن وجود دارد. آنها را پیدا کنید.



پیشنهاد چهارم؛ لیستی از مهم ترین چیز‌ها از نظر خودتان تهیه کنید

بعد از لیست کردن مهم ترین چیزها در زندگی از خود بپرسید، نشان دادن عکس‌العمل به رفتار این شخص چه نقش مهمی در زندگی من خواهد داشت؟ ارزیابی عکس‌العمل و تاثیر آن بر روی زندگی‌تان، موجب می شود تا شما از انجام آن منصرف شوید.



پیشنهاد پنجم، از پرداختن به موضوع‌های ناراحت کننده و بحث برانگیز خوداری‌ کنید

از مشکلات و درگیرهای زندگی خود نزد افراد منفی صحبتی نکنید. این درست نیست که شما داستان زندگیتان را برای هر کسی که گوش می‌کند، تعریف می‌کنید.



تعریف و توضیح مکرر مشکلات یا موقعیت‌های ناخوشایند زندگی شما را بیشتر درگیر آنها می‌سازد. تا جایی که امکان دارد، مشکلات و موقعیت‌ها سخت خود با صحبت کردن درباره آنها توسعه، بسط و تکرار نکنید.



مثلا هرچه بیشتر در مورد اینکه از یک نفر بیزار هستید، صحبت می‌کنید از آن شخص بیزارتر می شوید. چرا که با صحبت کردن در باره این شخص متوجه نکات نفرت انگیز دیگری می‌شوید که قبلا متوجه آن نبودید.



از صرف انرژی روی اینکار جلوگیری کنید. سعی کنید کمتر در باره آن تفکر و صحبت کنید یا اصلا نکنید. حتی نزد دیگران از مطرح کردن این موضوع خوداری کنید. مطمئن باشید به نفع شما است.



پیشنهاد ارزیابی؛ از خودتان بپرسید، آیا واقعا مهم است که حق با من باشد؟

گاهی اوقات ما از نقطه نظر و عقاید خود به شدت دفاع می‌کنیم. اگر زمانی خود را در حال بحث بر سر درستی و حقانیت حرف و یا نظر خود یافتید از خود بپرسید، آیا واقعا مهم است که حق با من باشد یا نه؟


اگر جواب مثبت بود. دوباره از خود بپرسید چه ضرورتی است که آن را اثبات کنم؟ چه بدست خواهم آورد؟



پیشنهاد جابجایی، گاهی خود را جای طرف مقابل بگذارید.

ممکن است این پیشنهاد تکراری و کلیشه ای باشد. اما فراموش نکنید که ما فقط از جانب خود یعنی از یک بعد به موضوع نگاه می‌کنیم. لحظه‌ای خود را جای طرف مقابل بگذارید. از خود بپرسید شاید یا ممکن است من هم  او را آزار داده باشم.



این کار باعث می‌شود تا شما نگاهی دوباره و تازه‌ای به موضوع بیاندازید و عاقلانه رفتار کنید. حتی ممکن است این نوع تفکر موجب دلسوزی شما برای آن شخص شده و خشم و نفرتتان از بین برود.



پیشنهاد هشتم؛ تا جایی که امکان دارد از بحث کردن پرهیز کنید.

گاهی انسان در شرایطی  قرار می‌گیرد که احساسات بر عقل و تفکر غالب می‌شود. در این زمان انسان چنان در درون خود غرق می‌شود که به خاطر رضایت نفس‌اش بر سر هر چیز کوچکی بحث و جنجال راه می‌اندازد.



او می‌خواهد به هر وسیله‌ای از خود دفاع  کند. در چنین شرایطی خوب می‌دانید که تعقل، خرد و قوه تشخیص  فرد از کار افتاده است.  بهتر است از بحث خوداری کنید. چرا که چنین بحث‌های فاقد ارزش مقام انسانی هستند. اگر لازم است که به  بحث بپردازید تا زمانی که خود و سایرین آرام شدید، صبر کنید.



پیشنهاد واکنشی؛ عکس‌العمل نشان ندهید

بیشتر وقتها که شخصی  یک پیام منفی یا نظر بد میدهد تلاش می‌کند که واکنش یا عکس‌المعل شما را تحریک کند. وقتی ما عکس العمل نشان می‌دهیم آنها را به خواسته شان رسانده‌ایم. پس این چرخه را متوقف کنید و خود را برای جواب دادن به زحمت نیندازید. همیشه این دو سوال را از خود بپرسید؛ بدترین نتیجه نشان ندادن عکس‌العمل چیست؟ بدترین نتیجه نشان دادن عکس‌العمل چیست؟



پرسیدن این سوال‌ها باعث باز شدن دید شما خواهد شد. شما نتیجه عکس‌العمل خود را پیش بینی کرده و متوجه خواهید شد با نشان دادن عکس‌العمل نتیجه خوبی بدست نخواهید آورد. تنها انرژی شما هدر رفته و درون شما آشفته‌تر خواهد شد.



پیشنهاد همیشگی،  صبوری کنید

گاهی انسان در شرایطی قرار می‌گیرد که احساس می‌کند با انجام کاری باید از خود دفاع کند. فکر می‌کنم تا اینجا یاد گرفته‌ باشیم که انجام کارها و حرکات احساسی، بدون تامل و سریع نتیجه خوشایند و دلخواه را به دنبال ندارد. شاید آتش بحث و جدال را شعله ورتر نیز بکند.



بهتر است، مدتی به خود وقت دهید تا آرام شوید. شما می‌توانید آن کار یا حرکت احساسی را انجام دهید اما با تفکر و اندیشه نه از سر خشم و احساسات...برای مثال، اگر قصد دارید هنگام خشم و هیجان، نامه تند وتوهین‌آمیزی به شخصی بنوسید، اشکالی ندارد، بنویسید. اما آنرا نفرستید. صبر کنید تا آرام شوید. بعد هم می‌توانید، اگر خواستید نامه را بفرستید یا تغییر دهید.



پیشنهاد ضروری، نوشتن، نوشتن، بنویسید

کاغذ سفید بردارید و تمام افکار و خشم خود را بدون ملاحظه بنویسید. آنقدر به این کار ادامه دهید تا خالی شوید. بعد کاغذ را مچاله کنید، مقابل چشم‌های بسته خود نگه دارید. تمام انرژی منفی و خشم خود را درون کاغذ مچاله تجسم کنید. واقعا ببنید. بعد کاغذ را به قدرت درون سطل زباله بیندازید، حالا دیگر رها شده‌اید.



پیشنهاد آخر، مهربان باشید

این روش همیشه موثر واقع نمی‌شود اما بعضی اوقات باعث خلع سلاح کسانی می‌شود که می‌خواهند شما را آزار دهند. تعریف بجا و درست از افراد نگاه منفی آنها را نسبت به شما مثبت خواهد ساخت.



ابراز اینکه در رابطه با آنها چه چیز‌های یاد‌گرفته‌اید یا چقدر شما شاد‌تر و آرام تر شده‌اید، بسیار برای حفظ رابطه سالم مفید است.



البته ممکن است، برای اینکه چیزی برای تعریف کردن از افراد پیدا کنید خیلی زحمت بکشید. اما ارزشش را دارد. امتحان کنید.

[ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, ] [ 4:12 بعد از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد


همه چیز از فکرتان شروع می شود. این سیستم اعتقادی شما و طرز تفکرتان است که زندگی امروزتان را شکل می دهد. اگر زندگی متوسط الحالی را می گذرانید به خاطر تصمیمات بدی است که اتخاذ کرده اید. و تصمیمی که گرفتید هم از طرز تفکر و باورهایتان سرچشمه می گیرد.

درنتیجه، اگر می خواهید به موفقیت دست پیدا کنید، باید اول از فکرتان شروع کنید. طرز تفکر افراد موفق را الگوی خود قرار دهید و مطمئن باشید که شما هم مثل آنها نتیجه عالی به دست خواهید آورد.

طرز فکر 1: همه انسانهای موفق مسئولیت پذیر هستند. مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، افراد موفق مسئولیت آنرا به گردن می گیرند. هیچوقت اقتصاد یا کس دیگری را در کسادی کارشان مقصر نمی کنند. درعوض، با قبول اشتباه خود مسئولیت آن را پذیرفته و به فکر بهبود وضعیت می افتند. افراد موفق می دانند که اگر دیگران را مقصر بدانید یا مسئولیت را گردن این و آن بیندازید، قدرت کنترل موقعیت را از دست خواهید داد.

طرز فکر 2: همه انسانهای موفق به کار خود متعهدند. موفقیت اتوماتیک وار به دست نمی آید؛ از آسمان به زمین نمی افتد. باید برای به دست آوردن چیزهایی که در زندگی می خواهید، 100% به کارتان تعهد داشته باشید. خیلی ها فقط رویای موفق شدن را در سر می پرورانند، امیدوارند که موفق شوند، آروزیشان موفقیت است اما هیچوقت به کارشان متعهد نمی شوند. لحظه ای که تصمیم می گیرید و 100% به کاری متعهد می شوید، دیگر هر کاری که لازم باشد برای رسیدن به آن انجام می دهید.

طرز فکر 3: همه انسانهای موفق جرات تصمیم گیری برای موفقیت در زندگی را دارند. می دانید، موفق شدن جرات و جسارت می خواهد. اگر فرصتی پیش رویتان است، برای استفاده از آن نیاز به جرات و شهامت دارید. این مسئله مخصوصاً در موفقیت های مالی بسیار مهم است. قبل از اینکه کار و بیزنسی را شروع کنید، باید جرات بله گفتن به آن و شروع آنرا داشته باشید.

با دنبال کردن این سه طرزفکر افراد موفق، امیدواریم که بتوانید به هرچه در زندگی می خواهید برسید.

موفقیت تصادفی نیست

موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. البته ممکن است که در طول مسیر کمی شانس با شما همراه شود و در یک موقعیت خوب قرارتان دهد اما بادوام نیست. موفقیت از آن کسانی می شود که روی شانسشان سرمایه گذاری می کنند و احتمال شکست خود را پایین می آورند.

اگر به بعضی از موفق ترین افراد دنیا نگاه کنید می فهمید که اکثر آنها از هیچ به آنجا رسیده اند. خیلی از آنها بچه یتیم هایی بوده اند که حتی نمی توانستند سالی یک حمام درست و حسابی بگیرند. اما چطور ممکن است کسی که چنین شانس بدی در زندگی خود داشته است، به چنان موفقیتی دست پیدا کند؟

ساده است، چون موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. خیلی از این افراد با تلاش بی وقفه به موفقیت دست پیدا کرده اند چون انتخاب دیگری نداشته اند. این سخت کوشی برایشان به شکل عادت در آمده و هیچوقت حتی وقتی زندگی مرفهی برای خود تهیه کردند هم دست از تلاش برنداشته اند. کار سخت، هوشمندانه و داشتن دوستان زیاد آنها را به این پله رسانیده است.

اینها عناصر موفقیتند که در اختیار همه است، حتی اگر خیلی افراد نخواهند که این اصول را بپذیرند. از این گذشته همه ما در انتخابمان آزادیم. می توانیم تصمیم بگیریم که موفق شویم یا شکسته بخوریم، انتخاب با ماست.

موفقیت تصادفی نیست. هیچکس نیست که بدون تلاش و ذکاوت توانسته باشد به موفقیت دست پیدا کند. این خودتان هستید که می توانید تصمیم بگیرید که در زندگیتان موفق باشید یا ناموفق. انتخاب با شماست.

[ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, ] [ 3:33 بعد از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

زنان و دختران قربانی هوس بازی‌ها

به گزارش خبرنگار برنا، شاید دیدن فیلم و یا به گوش رسیدن خبری از سوءاستفاده فردی از دوستی خیابانی و قربانی‌های ماجرا، موضوع دوستی های بی سرانجام و دلیل شکل‌گیری آنها را در ذهن هر فردی ایجاد کند.احساسات فروخته خورده و گاهی له شده افراد و ضربه‌های روحی و فریب احساسی که در این روابط بی سرانجام وجود دارد؛ از ضربات اولیه و ابتدایی یک دوستی و مشکلات بعدی آن است.

 برخی از کارشناسان عوامل اقتصادی،برخی خانواده و عده‌ای دیگر عوامل بیرونی و جامعه و تاثیرات رسانه‌های ماهواره ای را در این زمینه مقصر می‌دانند.

دکتر علی انتظاری، مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی از مهمترین دلایل رواج دوستی‌هایی که به ازدواج ختم نمی‌شوند تاثیرپذیری از رسانه‌های بیگانه می‌داند و در این باره می‌گوید: بسیاری از مردم  از طریق رسانه‌های بیگانه و سبک زندگی که در کشورهای دیگر رایج است، تحت تاثیر الگوهای فرهنگ بیگانه‌ای قرار می‌گیرند که مناسب کشور و جامعه و فرهنگ ما نیست؛ از طریق این رسانه‌ها  فرهنگ پذیری متفاوت و متمایزی صورت می گیرد که  باعث می شود گرایش برای دوستی های بین دو جنس افتاق بیافتد.الگوهای فرهنگی سنتی، پویایی لازم را ندارند و نمی‌توانند خود را با شرایط روز و نیازهای جامعه هماهنگ کنند و تاثیر رسانه‌های بیگانه در ایجاد چنین سبک زندگی بیشتر می‌شود.

مسایل ج ن  س ی  و زندگی‌هایی  5 سال
کارشناسان دیگر اما مسایل ج ن  س ی  را در زمینه پررنگ می‌دانند.دکتر مجید ابهری، متخصص علوم رفتاری، آسیب شناس اجتماعی، استاد دانشگاه و پژوهشگر توضیح می‌دهد:90 درصد دوستی‌های خیابانی، هوس آلود و بی هدف است.متاسفانه با توجه به اینکه اکثریت پسران و مردان از دوستی خیابانی هدفی جز مسایل جنسی ندارند، باز تعدادی از دختران فریب زبان چرب و نرم و دروغ های آنها را می‌خورند و به دام اینگونه افراد سقوط می‌کنند.دوستی‌های خیابانی نسبت به دهه قبل حدود 25% افزایش پیدا کرده است. هیچ کدام از این پسرها موقع ازدواج حاضر نیستند با دوستان خیابانی خود ازدواج کنند و اگر برفرض چنین اقدامی انجام دهند، طول زمان زندگی شان به 5 سال نخواهد رسید.

به رسوم پایبند نیستیم
دکتر غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه و مشاور خانواده مقید نبودن به رسومات را دلیل باختن تمام احساسات افراد در این نوع رابطه‌ها می‌داند: فرد به این نتیجه می‌رسد که ادامه این رابطه، خوشبختی و سعادت به ارمغان نمی‌آورد. بنابراین آن را تمام می‌کند. طرف دیگر رابطه خود را به آسانی در دسترس قرار داده است،حس عاطقی ازدواج در او ایجاد شده و فکر می‌کند همه چیز را باخته است.یعنی فرد همه استفاده‌هایش را از او کرده و بعد قصد دارد او را رها کند.اگر رسم و رسوم‌ها را رعایت کنیم دچار این مشکلات نمی‌شویم.


مساله اقتصادی در میان نیست

دکتر فربد فدایی، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و عضو هیات مدیره انجمن روانپزشکان ایران مساله اقتصادی را در رواج این نوع دوستی‌ها رد می‌کند و تصریح می‌کند:این روابط همیشه به تلخکامی منتهی می‌شود. با توجه به آنکه عموما نه پسر و نه دختر نمی‌توانند به دوستی که از طریق کوچه و خیابان پیدا کردند، اعتماد داشته باشند و واقعیت آن است که اگر هم این قبیل دوستی‌ها به ازدواج منتهی شود آن ازدواج کوتاه مدت است؛ زیرا طرف مقابل همیشه در دل می‌گوید«او ممکن بود با هر فرد دیگری که در سر راهش قرار بگیرد، رابطه دوستی برقرار کند.» گاهی می‌بینیم که بهانه‌هایی از قبیل سخت بودن ازدواج، برای جوانان عنوان می‌شود و به این بهانه دوستی‌های به سبک غربی توجیه می‌شود؛اما حقیقت آن است که در هیچ دوره تاریخی ایران، سطح رفاه مردم به اندازه امروز نبوده است،ضمن آنکه خانواده‌ها همیشه مشتاق به کمک به جوانان هستند. در نتیجه واقعا توجیهی برای روابط خارج از چارچوب زناشویی در جامعه باقی نمی‌ماند.


دخترها و زنان قربانی دوستی‌های نافرجام

دکتر امان الله قرائی مقدم، جامعه شناس . متاسقانه به علت عدم وجود زمینه‌ای برای ازدواج، دختران به این ارتباطات نامشروع تن می‎دهند و با افراد زیادی ارتباط پیدا می‌کنند. در این مساله ضعف ارتباطات معنوی، دینی، مذهبی و اعتقادی وجود دارد و معیارهای دینی و سنتی لحاظ نشده و از طرفی خانواده‌ها ضعف کنترل و اقتدار دارند. والدین کم توجه و مسامحه کار شده و در روابط با اطرافیان و دوستان خود توجه نمی‌کنند. عوامل بیرونی نظیر ماهواره‌ها و شبکه‌های خارجی و سی دی‌ها و ویدیو کلیپ‌های غیر اخلاقی هم در این زمینه تاثیر زیادی دارند و نیاز است دست اندرکاران در زمینه تمهیدات لازم را بیاندیشند.

[ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, ] [ 3:22 بعد از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد


از همان روز که به خواستگاری تان آمده و رسما نامزد شما شده، برای ساختن این رابطه هر کاری کرده اید اما باز هم همه چیز آنطور که می خواهید پیش نمی رود؟

 

 

 


 

 

ایران ویج - آنقدر دوستش دارید که دل کندن از این رابطه برای تان اگر محال نباشد، لااقل زیادی سخت است؟ از همان روز که به خواستگاری تان آمده و رسما نامزد شما شده، برای ساختن این رابطه هر کاری کرده اید اما باز هم همه چیز آنطور که می خواهید پیش نمی رود؟ احساس می کنید با وجود تمام علاقه ای که به او دارید، چندان دوست تان ندارد یا این که سرنوشت این رابطه برایش آنقدرها هم مهم نیست و گاهی به خودتان می گویید شاید همین روزها از ازدواج با شما منصرف شود؟ یادتان نرود برای شما که آینده تان را در گرو زندگی مشترک با او قرار داده اید، مورد توجه قرار گرفتن و دوست داشته شدن یک حق طبیعی است. برای این که او را هم درگیر یک عشق واقعی کنید و برای نشان دادن حس واقعی آماده اش کنید، راه های زیادی وجود دارد؛ بهتر است قبل از ناامید شدن این راه ها را امتحان کنید و بعد در مورد او و ارتباط تان قضاوت کنید.


● با هم بخندید
نامزدتان را در تفریحات و فعالیت های تان دخیل کنید و اگر هم موفق نمی شوید، خودتان زحمت وارد شدن به تفریحات او را بکشید. مثلا از او بپرسید که امروز دوست دارد وقتش را چطور بگذراند؟ اگر می خواهد یک مسابقه مهم فوتبال را ببیند با او همراه شوید یا اگر هوس دیدن یک فیلم را کرده با هم به سینما بروید. اگر بخواهید خودتان مشغول کارهای تان باشید و او هم درگیر کارهای خودش، فاصله شما از این چیزی که هست بیشتر خواهد شد. سعی کنید علائق مشترک تان را پررنگ تر کنید. اگر شما ۲ آدم کاملا متفاوت با علائق و فعالیت های متفاوت باشید، هرگز نمی توانید آنطور که می خواهید به دنیای یکدیگر وارد شوید.

● خودتان را قربانی نکنید
به این بهانه که می خواهید یک رابطه دوطرفه بسازید خود را بنده نامزدتان نکنید. فکر نکنید با امتیاز دادن های بی وقفه، او به این رابطه تکیه خواهد کرد و شما همه کس او خواهید شد. شما قرار است شریک زندگی او باشید نه کسی که همه مشکلاتش را تحمل می کند و شکایتی هم نمی کند. شخصیت و استقلال خودتان را حفظ کنید. هیچ مردی از این که وقتش را با یک زن منفعل بگذراند احساس خوشبختی نمی کند. پس سعی کنید واقعا یک رابطه دو طرفه بسازید نه این که با چشم گفتن همیشگی بخواهید دل او را به دست بیاورید. سعی کنید تا آنجا که می توانید در دسترش باشید اما این حق شماست که چنین انتظاری را از او هم داشته باشید. اگر می بینید که او تمایلی به این موضوع نشان نمی دهد، یکدفعه همه چیز را به هم نریزید بلکه سعی کنید با زیرکی تعادلی در این بده بستان ها به وجود بیاورید البته یادتان نرود که قبل از قضاوت کردن باید نگاهی به شرایط او هم بیندازید. ممکن است این که او وقت زیادی را برای بیرون رفتن با شما اختصاص نمی دهد برای تان نشانه بی علاقگی اش به شما باشد اما شاید هم شرایط کاری او در این روزها به شکلی است که واقعا نمی تواند بیشتر از این شما را ببیند.

● به اطرافیانش گره بخورید
سعی کنید در دوره نامزدی بیشتر به زندگی خصوصی اش وارد شوید. اینکه هنوز رسما ازدواج نکرده اید را بهانه نکنید چراکه نامزدی باید زمان تکمیل شناخت شما باشد. دوستانش را ببینید و تلاش کنید که به جمع شان وارد شوید. هر چه بیشتر خودتان را در زندگی او جا دهید، نزدیکی شما به یکدیگر بیشتر خواهد شد. گاهی هم او را به جمع دوستان تان بیاورید یا وقتی که می خواهید با خواهرتان و همسرش برای شام بیرون بروید او و یکی از اعضای خانواده یا دوست صمیمی اش را هم با خود همراه کنید. اجازه دهید که بخشی از زندگی روزانه او باشید اما طوری رفتار نکنید که از اصرارهای شما خسته و عصبی شود. در ضمن شما باید در مورد خاطره های تلخ و شیرینش، آدم هایی که دوست شان دارد یا از آن ها بیزار است و… هم اطلاعات دقیقی داشته باشید تا بتوانید در موقعیت های مختلف واکنش هایش را حدس بزنید و خودتان هم بهترین همراه برای هر حال و هوایش بشوید.

● به خاطراتش وارد شوید

سعی کنید، تجربه های مشترکی داشته باشید. به یک محل جدید بروید و یک پیک نیک خوب را تجربه کنید. یک ورزش ۲ نفره انتخاب کنید یا این که قرار یک پیاده روی هر روزه را با هم بگذارید. سعی کنید بخشی از حافظه او شوید و برایش تداعی کننده شرایط یا مکان هایی باشید که همیشه با هم تجربه شان می کنید. با هم به کنسرت های موسیقی بروید و آلبوم های جدید را تجربه کنید. با این کار شما کم کم بخشی از خاطره شنیداری او هم می شوید. شاید ابتدا او شما را درگیر همه قرارها و تفریحاتش نکند اما به مرور میل او به حضور شما بیشتر خواهد شد و زمانی که لذت واقعی این تجربه های مشترک را حس کرد، بودن با شما برایش ارزش بیشتری خواهد داشت.



● هفته ای فقط یک تغییر
به نامزدتان در این رابطه مسئولیت هایی بدهید. همانطور که خودتان همه هوش و حواس تان به او و آرامشش است، باید انتظارهایی هم داشته باشید. اگر ازدواج کرده اید او را در مسئولیت های خانه سهیم کرده و سعی کنید در مورد تصمیم گیری های اقتصادی و برنامه ریزی های آینده، خودتان را وارد میدان تصمیم گیری اش بکنید. اگر هم نامزد هستید و می بینید که مرد آینده تان زیاده از حد از شما فاصله می گیرد، از او بخواهید که گاهی دنبال تان بیاید، در مورد بعضی کارها و موضوعات برای تان تحقیق کند یا نظرش را در مورد کارهایی که می خواهید انجام دهید بپرسید و وادارش کنید که فکرش درگیر فعالیت های شما و آینده تان شود. باز هم باید تاکید کنیم که در سهیم کردن او اغراق نکرده و فکر نکنید یک روزه باید همه چیز تغییر کند. اگر شما هر هفته یک تغییر کوچک هم در این رابطه به وجود بیاورید یک برنده واقعی هستید. به او بگویید که چه انتظاراتی از او و این رابطه دارید. سعی کنید بدون دعوا و گلایه های همیشگی، خودتان را به او بشناسانید. هیچ وقت محبتش را رد نکنید. اگر پیشنهاد یک شام بیرون را می دهد نه نگویید و نخواهید با مراعات کردن های بیهوده فاصله خودتان با او را بیشتر کنید. از او بخواهید که مثل شما به فکر برنامه ریزی های مشترک تان باشد یا این که گاهی به شیوه ای که دوست دارید و برایش توضیح داده اید به شما محبت کند.

● با دنیای هم آشنا شوید
دوره های مشاوره ۲ نفره را تجربه کنید. با مطرح کردن خواسته ها و احساسات تان در کنار هم و در مقابل یک متخصص بی طرف هم یکدیگر را بیشتر بشناسید و هم با دنیای واقعی زنان و مردان هم آشنا شوید. شاید بد نباشد گاهی در کلاس ها و همایش های رایگانی که برای زوج درمانی برگزار می شود هم شرکت کنید و با یاد گرفتن فوت و فن گفت وگو با همسر یا نامزدتان، از این فاصله ای که میان شما ایجاد شده کم کنید.

● یا رومی روم؛ یا زنگی زنگ
نامزدی یک مرحله حساس از زندگی شماست. مرحله ای که در آن نمی توانید به بهانه های کوچک همه چیز را از بین ببرید و نباید هم دلایل بزرگی که به شما خطر یک زندگی ناموفق را گوشزد می کنند نادیده بگیرید. اگر برای ترک کردن این رابطه آماده نیستید پس باید راهی برای درست کردنش پیدا کنید. به نامزدتان بگویید که چه رفتارهایی باعث آزرده شدن تان می شود، چه انتظاراتی از او دارید و حتی اگر واقعا از این فاصله نگران هستید، نگرانی تان را با او درمان بگذارید و بگویید که نمی توانید آنطور که می خواهید به سرنوشت این رابطه امیدوار باشید. شاید همسر یا نامزدتان نداند که چطور می تواند به شما نزدیک تر شود، پس با گفت وگو دوستی میان تان را عمیق تر کنید اما شاید او واقعا میلی به بهتر کردن این رابطه نداشته باشد. اگر شفاف با هم در مورد آینده و احساس تان حرف بزنید شاید بتوانید تصمیم منطقی تری بگیرید و بدانید که شکاف میان شما ۲ نفر پر شدنی است یا این که بیش از آنچه فکر می کنید رابطه تان از دست رفته است

[ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, ] [ 1:8 قبل از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

 

در مورد ارتباط میان دختر و پسر ضرب المثلی وجود دارد که دختر را به پنبه و پسر را به آتش مانند می کند که بدون شک در صورت نزدیک شدن آن دو به یکدیگر، پنبه شعله ور می شود. این ضرب المثل به عنوان یک گزاره ی رفتاری و یک الگوی اجتماعی در میان افراد جامعه وجود دارد. خانواده ها با این گزاره رفتاری به تربیت و خط دهی فرزندان اهتمام می ورزند، در حالی که این سخن به معنای نادیده گرفتن اراده و اختیار انسان و پایین آوردن شخصیت والای انسانی افراد در حد جمادات است که امری غیر صحیح و به دور از دلیل می باشد.

 آنچه مهم می نماید این است که باید رفتار ها و ارتباطات دارای مرز و همراه با رعایت اصول برخاسته از شرع باشد که در این فرض، ارتباط هیچ منعی ندارد. در تربیت فرزند مهم این است که معرفت بخشی مناسب و به جا انجام پذیرد، یعنی والدین باید تلاش کنند نوجوان و جوان خود را در خود نگهداری، بصیرت لازم ببخشند، یعنی لازم است والدین علت نهی و یا امر خود را در مورد رفتار های مختلف بیان کنند تا فرزند در یک سردرگمی تربیتی قرار نگیرد، امری که در موارد مختلف مورد اهتمام قرآن کریم بوده و به عنوان اصلی متقن مورد اشاره قرار گرفته است. قرآن در هر زمینه ای نخست معرفت بخشی می کند و در مرحله ی بعد حکم خاص آن را بیان می نماید.


در نتیجه لازم است برای ساختن جامعه ای سالم و متعادل در وهله ی اول به افراد شناخت و بینش رفتاری صحیح داده شود تا رفتار ها کورکورانه و آسیب پذیر نباشد.


دختر و پسر هر یك در مقابل جنس مخالف باید چه رفتاری داشته باشند؟

سعی كنیم واقعیت جنس مخالف را بشناسیم
بسیاری از دختران تصوراتی بسیار ایده‎آل و تخیّلی از جنس مخالف در ذهن خود می‎پرورانند. از نظر روان‎شناسی این یكی از اشتباهات رایج بین انسان‎ها، بالخصوص نوجوانان و جوانان است كه باید از چنین تفكری اجتناب كنند. بنابراین در مورد جنس مخالف نباید دچار تفكر افراطی شد.

 

هیجانات خود را در برخورد با جنس مخالف كنترل كنیم
ما باید سعی كنیم به طور كلی بر هیجانات خود در زندگی غلبه كنیم و رفتارهایمان را عاقلانه ارادی و با دلیل انجام دهیم. یكی از هیجاناتی كه در این مورد باید رعایت شود این است كه از خجالت‎زدگی در برابر آنان خودداری كنیم و با جایگزین ساختن حیا، به جای خجالت و رعایت حدود شرعی و اجتماعی می‎توان رابطه صحیحی با جنس مخالف ایجاد نمود. یكی دیگر از هیجاناتی كه در برخور دبا جنس مخالف باید كنترل شود «ترس» است. برخی از دختران از پسرانی كه در راه مدرسه و یا محل می‎بینند می‎ترسند و همین ترس موجب برخی از لغزش‎ها می‌شود.
یكی از مهم‌ترین نشانه‎های رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است. باید دانست كه با هر فردی تا چه حدی می‎توان نزدیك شد و راجع به مسائل مختلف به گفت‌وگو پرداخت
برخی دیگر از دختران از این‌كه پسری به او و یا خانواده آن‌ها آسیبی برساند می‎ترسند و ممكن است به همین دلیل به برخی از خواست‎های پسر پاسخ گویند. ترس در هر صورت مشكل‎آفرین است. اوّلاً باید بدانیم جنس مخالف ترسی ندارد و بخصوص اگر با تهدید روبرو شدیم می‎توان با شجاعت تمام در مقابل آن ایستاد.

 

حدود رفتار اجتماعی با جنس مخالف را بشناسیم
یكی از مهم‌ترین نشانه‎های رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است. باید دانست كه با هر فردی تا چه حدی می‎توان نزدیك شد و راجع به مسائل مختلف به گفت‌وگو پرداخت.
دختر خانمی كه در یكی از شهرهای كوچك به یكی از پسرهای محله نامه‎ای داده بود، در پی یك اختلاف خانوادگی متوجه می‌شود آن پسر، نامه را در پانصد نسخه تكثیر و در سطح شهر پخش كرده است. این دختر خانم امروز حتی از خانه نمی‌تواند خارج شود زیرا همه به او بدبین هستند. این مورد و مواردی از این قبیل نشانگر آن است كه عدم رعایت حدود رفتاری با جنس مخالف تا چه حد می‌تواند زیانبار باشد.
بنابراین، ملتزم شدن زنان به دستورات و قوانین حكیمانه الهی بهترین عامل حفظ شخصیت و مصونیت آنان از سقوط و انحراف می‌باشد كه در زیر به اختصار بررسی می‎كنیم.

 

پرهیز از تحریك و جلوه‎گری

 خداوند در قرآن كریم می‌فرماید: «(زنان) هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان معلوم شود و صدای خلخال كه برپا دارند به گوش رسد».(1)

 این آیه مباركه، زنان را از حساس نمودن مردان و جلب نظر آنان به زینت‎های پنهان نهی می‎كند تا سبب تحریك غریزه‎ی آنها نشود.

هم‌چنین در خطابی به زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: «ای همسران پیامبر، شما هم‌چون زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه كنید، پس به گونه‎ای هوس‎انگیز سخن نگویید كه بیماردلان در شما طمع كنند، و سخن شایسته بگویید.»(2)

حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در نهج‌البلاغه بیان شیوا و جامعی در این زمینه دارد و روش برخورد اجتماعی دختران و زنان را روشن می‌كند و می‌فرماید: زنان و دختران مؤمن باید سه صفت را كه برای مردان بد است داشته باشند: تكبر، ترس، بخل


تكبر: یعنی در مقابل نامحرم با قاطعیت و وقار صحبت كنند و از حرف زدن باعشوه و تبسم كه دیگران را تحریك می‌كند، بپرهیزد؛

ترس به این معنی كه: بترسد از تنها بودن و تنها ماندن با شخص نامحرم.

بخل: یعنی در حفاظت مال خود و شوهر، كمال دقت و وسواس را بخرج دهند و امانت دار اموال همسر و خانه و پیام‎آور قناعت و صرفه‎جویی باشند.(3)

با بررسی موارد متعددی از آسیب‎های اجتماعی كه متوجه زنان و دختران می‌شود درمی‎یابیم كه تحریك و جلوه‎گری زنان موجب پیدایش آن آسیب‎ها شده است.

 حفظ عفت و حیا
عفت و حیا برای زن سرمایه ارزنده‎ای به شمار می‎آید و بزرگ‌ترین مانع برای فریب و لغزش و انحراف زن است. عفت و حیا از خصوصیات روحی زن و سرمایه سلامتی اخلاقی و روانی او و حتی موجب سلامت جامعه و پاكدامنی مردان است. از این روی، امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرمایند: «حیا ده سهم است كه نه سهم در زنان و یك سهم در مردان است.»(4)

و در روایت دیگری می‌فرماید: "لا ایمانَ لمن‏ْ لاحیاء لَهُ؛ كسی كه حیا ندارد ایمان ندارد."(5)

در فرموده‎ای از امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ نیز می‎خوانیم: «الحیاءُ ثمره العِفّه؛ حیا میوه پاكدامنی است.»(6)

هنگامی كه به هر علّت پاكدامنی فرد كم شود شرم و حیای او نیز كاسته می‌شود. بنابراین زنان و دختران باید در جامعه و بیرون منزل، باوقار و عفاف و متنانت ظاهر شوند و در عین رسیدگی به كار و تحصیل خود، به گونه‎ای رفتار نمایند كه از نگاه‎های آلوده دور بوده، سبب تحریك و جلب توجّه شهوانی دیگران نشوند

 پرهیز از خوش‎باوری ساده‎لوحانه
زن دارای حسن نیت و خوشبینی است و این خود حكایت از فطرت پاك و خداآشنایی او دارد. این خوش‎بینی و زودباوری زن گاه سبب می‌شود كه اگر از سوی غریبه‎ای به وی اظهار علاقه شود بدون تردید در صداقت اظهار كننده، آن را باور كند.
در حالی كه اكثر علاقه و محبت‎هایی كه از طرف افراد بیگانه به زن می‌شود جنبه فریب و سودجویی دارد و باصداقت و خیرخواهی همراه نیست. گزارش‎ها نیز حاكی از آن است كه لغزش و انحراف اغلب دختران و زنان به علّت كمبود محبت و فریفته شدن به محبت‎های دروغین بوده است.
بنابراین وظیفه زن است كه وجود ظریف و حساس خویش را از این سبب دور بدارد و به اظهار علاقه‎ها و وعده‎های افراد بیگانه خوشبین نباشد و میان آنان و خویش، حریم پاكی را حفظ كند تا از زیان‎های پرفریب بوالهوسان مصون بماند.

 امتناع از خلوت كردن با فرد نامحرم

 دختر و زن جوان باید حریم محرم و نامحرم را حفظ كند و از توقف در محل خلوت با فرد نامحرم پرهیز نماید. از این روی، در دیدگاه اسلامی قرار گرفتن زن و مرد نامحرم در یك اتاق كه در آن بسته بوده و عبور و مروری بر آن نیست حرام است هر چند آنان مشغول خواندن نماز، دعا، قرآن و.... باشند چرا كه خالق و آفریننده بشر می‎داند كه در چنین حالتی افتادن به دام گناه قطعی است مگر آن‌كه معجزه‎ای رخ دهد و از چندهزار نفر یك نفر پاك از این مهلكه بدر آید. هم‌چنین دختران جوان برای آن‌كه بتوانند خویش را از انحراف‎ها حفظ كنند لازم است:
از پوشیدن لباس‎های تنگ و چسبیده حتی در مقابل برادر و خویشان محرم نیز خودداری كنند.
با دوستان مؤمن و خوب رفت و آمد و مجالست كنند و از همنشینی با دوستان بی‎بندوبار و منحرف (هر چند از نزدیكان و خویشاوندان) اجتناب نمایند. از شوخی و خنده با نامحرمان خودداری كنند و هنگام سخن گفتن با آنان جدی و باوقار سخن بگویند.
تذكر: یكی از حكمت های اذن پدر برای ازدواج دختر این است كه پدران با تجارب، مهر و علاقه عاقلانه خود مانع فریب خوردن دختران توسط مردان بوالهوس می شوند.

[ جمعه 17 آذر 1391برچسب:, ] [ 1:4 قبل از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد



تمامي افراد موفق جهان؛ به نوعي در رفتار با هم مشترك هستند. شما گاهي فكر مي‌كنيد كه مثلا اخلاق اين شخص چقدر شبيه خودم و يا فلان شخص است.


لطفا سر فرصت كافي و با دقت ؛ نكات ذيل را بخوانيد و در مقايسه با خودتان ؛ به هر موضوع يك امتياز دهيد:

1-  بخداوند ايمان دارند و معتقدند كه ايمان مبناي همه اعجازهاست و پادزهر شكست، و در همه حال شاكر خداوند هستند.

2- داراي اهداف مشخص هستند.

3- هميشه در پي فرصت هاي مناسب هستند.

4- داراي روحيه مداومت و پشتكار هستند.

5-  در اثر بروز مشكلات متوقف نميشوند.

6-  با متخصص مشورت مينمايند.

7- تسليم مشكلات نميشوند و سخت كوش هستند.

8- در مقابل جواب نه ، تسليم نمي شوند.

9- از غير ممكن حرف نمي زنند.

10-  مي دانند كه چه مي خواهند.

11- حاكم بر سرنوشت خود هستند.

12- محدوديت هاي ذهنشان را ؛ معيار سنجش نميدانند.

13- داراي اشتياق سوزان جهت رسيدن به هدف هستند.

14- در پي رسيدن به هدف خود ؛ راه بازگشتي را قرار نميدهند ؛ شايد راه را عوض كنند ولي هدف را هرگز.

15- به رويا هاي خود جامه عمل ميپوشانند ؛ و اجازه بي احترامي را نميدهند.

16- به گفته هاي بيجاي  اين و آن آنچنان توجه نميكنند.

17-   در لحظات بحراني ، بدنبال نقطه عطف موفقيت هستند.

18-    ذهنشان در شرايط باور است.

19-    خوب گوش ميدهند و راهكارهاي مناسب را پيدا ميكنند.

20-    عقيده دارند كه « هرگز » زمان طولاني است.

21-    معتقد هستند كه با ايمان به خود ؛ هرشخصي از ذلت به قدرت ميرسد.

22-    عوامل ناخوشايند را از ذهن خود دور نگه ميدارند.

23-    از نيروي ديگران نيز استفاده ميكنند ؛ با شرايط منصفانه.

24-   ديگران را تشويق ميكنند و مورد احترام و عشق و محبت و تقدير و ياري ؛ قرار ميدهند.

25- از حسادت و خود خواهي به دور هستند.

26-از اظهار نظر خود ؛ ترسي ندارند.

27-   عاشق رشد و اوج هستند.

28- پيروز ميشوند چون باور دارند.

29-   اشخاصي با احساس و هيجاني هستند كه خوب خود را كنترل ميكنند.

30-  معتقد هستند در قبال هيچ ، نصيب هيچ است.

31- در ابتداي كار حساب ميكنند كه : آیا پاداش كار به تلاشش مي ارزد ؟.

32- ريسك ميكنند و منتظر برنامه قطعي و 100% نيستند و زياد به استدلال اعتماد نميكنند و معتقد هستند كه ذهن نيمه هشيارشان ؛ نقشه را طراحي ميكند.

33- ارباب خويشتن هستند و مسلط بر خود.

34- معتقدند كه تمامي افراد موفق و قهرمانان جهان ؛ روزي شكست خورده بودند.

35- ميدانند كه جواب سوالات خود را از كجا تهيه كنند.

36-ميتوانند يك گروه متخصص مورد نياز را دور هم جمع كنند.

37-موفقيت را يك عادت ميدانند.

38-با كساني همكاري ميكنند كه با سختي ها كنار نمي آيند.

39- ذهن خود را ماهيچه ميدانند و مانند يك ورزشكار تمرين ميكنند تا قوي تر شوند.

40- با اراده راههاي محال را پيدا ميكنند.

41- خواسته شان را با تمام و جود به خود و ديگران و خداوند ميگويند.

42- در مقابل انتقادها و سرزنش ها صبور هستند و هدفشان برايشان مهم است.

43-در برابر شكستها ي موقتي ؛ ميگويند اين راه اشتباه بود و راه ديگر را امتحان ميكنند.

44- معتقد هستند كه رهبر خوب ؛ قبلا پيرو خوبي بوده است.

45- شجاعتشان موقتي نيست و ادامه دار است.

46 خويشتن را براحتي كنترل ميكنند.

47-احساس انصاف و عدالت در درون آنهاست.

48- در تصميم گيري هاي خود ؛ قاطع هستند.

49-داراي برنامه قبلي و عملي هستند.

50- هميشه از ديگران فعال تر هستند
.

تمامي افراد موفق جهان؛ به نوعي در رفتار با هم مشترك هستند. شما گاهي فكر مي‌كنيد كه مثلا اخلاق اين شخص چقدر شبيه خودم و يا فلان شخص است.


لطفا سر فرصت كافي و با دقت ؛ نكات ذيل را بخوانيد و در مقايسه با خودتان ؛ به هر موضوع يك امتياز دهيد:

1-  بخداوند ايمان دارند و معتقدند كه ايمان مبناي همه اعجازهاست و پادزهر شكست، و در همه حال شاكر خداوند هستند.

2- داراي اهداف مشخص هستند.

3- هميشه در پي فرصت هاي مناسب هستند.

4- داراي روحيه مداومت و پشتكار هستند.

5-  در اثر بروز مشكلات متوقف نميشوند.

6-  با متخصص مشورت مينمايند.

7- تسليم مشكلات نميشوند و سخت كوش هستند.

8- در مقابل جواب نه ، تسليم نمي شوند.

9- از غير ممكن حرف نمي زنند.

10-  مي دانند كه چه مي خواهند.

11- حاكم بر سرنوشت خود هستند.

12- محدوديت هاي ذهنشان را ؛ معيار سنجش نميدانند.

13- داراي اشتياق سوزان جهت رسيدن به هدف هستند.

14- در پي رسيدن به هدف خود ؛ راه بازگشتي را قرار نميدهند ؛ شايد راه را عوض كنند ولي هدف را هرگز.

15- به رويا هاي خود جامه عمل ميپوشانند ؛ و اجازه بي احترامي را نميدهند.

16- به گفته هاي بيجاي  اين و آن آنچنان توجه نميكنند.

17-   در لحظات بحراني ، بدنبال نقطه عطف موفقيت هستند.

18-    ذهنشان در شرايط باور است.

19-    خوب گوش ميدهند و راهكارهاي مناسب را پيدا ميكنند.

20-    عقيده دارند كه « هرگز » زمان طولاني است.

21-    معتقد هستند كه با ايمان به خود ؛ هرشخصي از ذلت به قدرت ميرسد.

22-    عوامل ناخوشايند را از ذهن خود دور نگه ميدارند.

23-    از نيروي ديگران نيز استفاده ميكنند ؛ با شرايط منصفانه.

24-   ديگران را تشويق ميكنند و مورد احترام و عشق و محبت و تقدير و ياري ؛ قرار ميدهند.

25- از حسادت و خود خواهي به دور هستند.

26-از اظهار نظر خود ؛ ترسي ندارند.

27-   عاشق رشد و اوج هستند.

28- پيروز ميشوند چون باور دارند.

29-   اشخاصي با احساس و هيجاني هستند كه خوب خود را كنترل ميكنند.

30-  معتقد هستند در قبال هيچ ، نصيب هيچ است.

31- در ابتداي كار حساب ميكنند كه : آیا پاداش كار به تلاشش مي ارزد ؟.

32- ريسك ميكنند و منتظر برنامه قطعي و 100% نيستند و زياد به استدلال اعتماد نميكنند و معتقد هستند كه ذهن نيمه هشيارشان ؛ نقشه را طراحي ميكند.

33- ارباب خويشتن هستند و مسلط بر خود.

34- معتقدند كه تمامي افراد موفق و قهرمانان جهان ؛ روزي شكست خورده بودند.

35- ميدانند كه جواب سوالات خود را از كجا تهيه كنند.

36-ميتوانند يك گروه متخصص مورد نياز را دور هم جمع كنند.

37-موفقيت را يك عادت ميدانند.

38-با كساني همكاري ميكنند كه با سختي ها كنار نمي آيند.

39- ذهن خود را ماهيچه ميدانند و مانند يك ورزشكار تمرين ميكنند تا قوي تر شوند.

40- با اراده راههاي محال را پيدا ميكنند.

41- خواسته شان را با تمام و جود به خود و ديگران و خداوند ميگويند.

42- در مقابل انتقادها و سرزنش ها صبور هستند و هدفشان برايشان مهم است.

43-در برابر شكستها ي موقتي ؛ ميگويند اين راه اشتباه بود و راه ديگر را امتحان ميكنند.

44- معتقد هستند كه رهبر خوب ؛ قبلا پيرو خوبي بوده است.

45- شجاعتشان موقتي نيست و ادامه دار است.

46 خويشتن را براحتي كنترل ميكنند.

47-احساس انصاف و عدالت در درون آنهاست.

48- در تصميم گيري هاي خود ؛ قاطع هستند.

49-داراي برنامه قبلي و عملي هستند.

50- هميشه از ديگران فعال تر هستند
.

تمامي افراد موفق جهان؛ به نوعي در رفتار با هم مشترك هستند. شما گاهي فكر مي‌كنيد كه مثلا اخلاق اين شخص چقدر شبيه خودم و يا فلان شخص است.


لطفا سر فرصت كافي و با دقت ؛ نكات ذيل را بخوانيد و در مقايسه با خودتان ؛ به هر موضوع يك امتياز دهيد:

1-  بخداوند ايمان دارند و معتقدند كه ايمان مبناي همه اعجازهاست و پادزهر شكست، و در همه حال شاكر خداوند هستند.

2- داراي اهداف مشخص هستند.

3- هميشه در پي فرصت هاي مناسب هستند.

4- داراي روحيه مداومت و پشتكار هستند.

5-  در اثر بروز مشكلات متوقف نميشوند.

6-  با متخصص مشورت مينمايند.

7- تسليم مشكلات نميشوند و سخت كوش هستند.

8- در مقابل جواب نه ، تسليم نمي شوند.

9- از غير ممكن حرف نمي زنند.

10-  مي دانند كه چه مي خواهند.

11- حاكم بر سرنوشت خود هستند.

12- محدوديت هاي ذهنشان را ؛ معيار سنجش نميدانند.

13- داراي اشتياق سوزان جهت رسيدن به هدف هستند.

14- در پي رسيدن به هدف خود ؛ راه بازگشتي را قرار نميدهند ؛ شايد راه را عوض كنند ولي هدف را هرگز.

15- به رويا هاي خود جامه عمل ميپوشانند ؛ و اجازه بي احترامي را نميدهند.

16- به گفته هاي بيجاي  اين و آن آنچنان توجه نميكنند.

17-   در لحظات بحراني ، بدنبال نقطه عطف موفقيت هستند.

18-    ذهنشان در شرايط باور است.

19-    خوب گوش ميدهند و راهكارهاي مناسب را پيدا ميكنند.

20-    عقيده دارند كه « هرگز » زمان طولاني است.

21-    معتقد هستند كه با ايمان به خود ؛ هرشخصي از ذلت به قدرت ميرسد.

22-    عوامل ناخوشايند را از ذهن خود دور نگه ميدارند.

23-    از نيروي ديگران نيز استفاده ميكنند ؛ با شرايط منصفانه.

24-   ديگران را تشويق ميكنند و مورد احترام و عشق و محبت و تقدير و ياري ؛ قرار ميدهند.

25- از حسادت و خود خواهي به دور هستند.

26-از اظهار نظر خود ؛ ترسي ندارند.

27-   عاشق رشد و اوج هستند.

28- پيروز ميشوند چون باور دارند.

29-   اشخاصي با احساس و هيجاني هستند كه خوب خود را كنترل ميكنند.

30-  معتقد هستند در قبال هيچ ، نصيب هيچ است.

31- در ابتداي كار حساب ميكنند كه : آیا پاداش كار به تلاشش مي ارزد ؟.

32- ريسك ميكنند و منتظر برنامه قطعي و 100% نيستند و زياد به استدلال اعتماد نميكنند و معتقد هستند كه ذهن نيمه هشيارشان ؛ نقشه را طراحي ميكند.

33- ارباب خويشتن هستند و مسلط بر خود.

34- معتقدند كه تمامي افراد موفق و قهرمانان جهان ؛ روزي شكست خورده بودند.

35- ميدانند كه جواب سوالات خود را از كجا تهيه كنند.

36-ميتوانند يك گروه متخصص مورد نياز را دور هم جمع كنند.

37-موفقيت را يك عادت ميدانند.

38-با كساني همكاري ميكنند كه با سختي ها كنار نمي آيند.

39- ذهن خود را ماهيچه ميدانند و مانند يك ورزشكار تمرين ميكنند تا قوي تر شوند.

40- با اراده راههاي محال را پيدا ميكنند.

41- خواسته شان را با تمام و جود به خود و ديگران و خداوند ميگويند.

42- در مقابل انتقادها و سرزنش ها صبور هستند و هدفشان برايشان مهم است.

43-در برابر شكستها ي موقتي ؛ ميگويند اين راه اشتباه بود و راه ديگر را امتحان ميكنند.

44- معتقد هستند كه رهبر خوب ؛ قبلا پيرو خوبي بوده است.

45- شجاعتشان موقتي نيست و ادامه دار است.

46 خويشتن را براحتي كنترل ميكنند.

47-احساس انصاف و عدالت در درون آنهاست.

48- در تصميم گيري هاي خود ؛ قاطع هستند.

49-داراي برنامه قبلي و عملي هستند.

50- هميشه از ديگران فعال تر هستند
.

[ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ] [ 2:10 بعد از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد


اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید، باید بدانید که مهم‌ترین قدم در قطع رابطه این است كه با موضوع منطقی برخورد كنید. در واقع بخش احساسی وجودتان را تا مدتی خاموش کنید

در بین ازدواج هایی که به طور غیرسنتی انجام می شوند، تعداد زیادی دختر و پسر هستند که به دلیل ناتوانی در قطع رابطه دوستی شان، آن را ادامه می دهند. در واقع ازدواج می کنند، چون از ابتدا هدف آشنایی شان ازدواج بوده و با وجود تمام مشکلات و ناهماهنگی هایی که در رابطه شان احساس می کنند، به خاطر عادت به یکدیگر رابطه را تا مرحله ازدواج ادامه می دهند. برای آنها جدا شدن از یکدیگر غیر ممکن است حتی اگر زندگی در کنار همدیگر هم غیرممکن باشد!


منطقی صحبت کنید
در چنین شرایطی، واکنش احساسی حکم به ادامه دادن رابطه می کند و دختر و پسر مدام خود را قانع می کنند که شاید در آینده همه چیز تغییر کرد و این رابطه بهتر شد. اما بخش منطقی ذهنشان به آنها می گوید که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت.
اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید، باید بدانید که مهم‌ترین قدم در قطع رابطه این است كه با موضوع منطقی برخورد كنید. در واقع بخش احساسی وجودتان را تا مدتی خاموش کنید ( اگرچه بسیار دشوار است اما غیرممکن نیست ) و بعد با بخش منطقی وجودتان به خود، طرف مقابل و رابطه تان نگاه کنید.

مطمئن باشید یک رابطه طولانی را که برای آن اهداف بلندمدتی تعریف کرده بودید، نمی توانید با احساسات خاتمه دهید. اگر بتوانید تكلیف تان را با خودتان روشن كنید و به قول معروف با خودتان كنار بیایید خواه ناخواه طرف مقابل را هم وادار می کنید که از فاز احساسی فاصله بگیرد و منطقی تر فکر کند.


آخرین دیدار را برنامه ریزی کنید
برای خاتمه دادن یک رابطه، موضوع را به صورت حضوری یا تلفنی مطرح کنید. اما اگر می دانید تاب تحمل اصرارهای طرف مقابل برای حفظ رابطه را ندارید، قبل از حضور در محل قرار، همه واکنش ها و پاسخ ها و اصرارهای احتمالی او را پیش بینی کرده و برای آن جوابی آماده کنید. این طور هم ذهن خودتان آماده تر است هم راحت تر او را قانع می کنید که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت.

به او بگویید که فکر می کنید آینده مطلوبی در كنار هم نخواهید داشت و خوشبختی و آرامش را در آینده از هم دریغ خواهید کرد. بگویید این تصمیم به نفع هر دو شماست و امیدوارید سرنوشت خوبی در انتظارش باشد.


یک باره ببُرید

هر هدیه و یادگاری كه از او دارید برگردانید. اگرچه نگه داشتن یادگاری ها درخواستی است که او از شما خواهد داشت اما به یاد داشته باشید همین یادگاری های کوچک و به ظاهر کم اهمیت می توانند در دوران تنهایی و روزهایی که شما از بهم خوردن رابطه تان غمگین هستید ( و البته واکنش طبیعی هر جدایی هم غمگینی است ) شما را وسوسه کند تا رابطه را از سر بگیرید.

اگر ایمیل و پیامكی رد ‌و ‌بدل شده آنها را پاك كنید و هیچ تلفنی را از طرف او یا واسطه هایش نپذیرید. یک رابطه برای تمام شدن به قطع ناگهانی نیاز دارد. قطع ذره به ذره رابطه هر دو شما را زجر خواهد داد و احتمال برقراری مجدد رابطه را بالا می برد.


بی خبر نروید
معمولا حتی اگر وابستگی و علاقه‌ای هم شكل گرفته باشد، می‌بیند كه بعد از 2 یا 3 ماه کم کم به راحتی با مسئله كنار می آیید. اگر رابطه تان رسمی شده و خواستگاری با حضور خانواده ها انجام گرفته است هم بهتر است به همین شكل به خانواده طرف مقابل اطلاع داده شود. هرگز طرف مقابل را در بی خبری نگذارید. یک دفعه نروید و خود را گم و گور نکنید. دلایلتان را بگویید و شجاعانه با ماجرا رو به رو شوید.


بعد از جدایی چه کنید؟
بعد از جدایی تا مدتی غمگین هستید، پشیمان می شوید، احساس تنهایی می کنید، دوست دارید به خاطرات دو نفره تان مراجعه کنید و به تمام مکان هایی که با هم رفته اید سر بزنید. آهنگ های غمگین گوش دهید، رمان های عاشقانه بخوانید و گریه کنید... این ها همه طبیعی است.
اما نباید اجازه دهید این رفتارهای طبیعی، شما را از ادامه زندگی باز دارند. رابطه ای که سرانجامی ندارد، باید در نطفه خفه شود. این بزرگترین لطفی است که شما به خود و طرف مقابل می کنید.
بگذارید از او فقط خاطره ای باقی بماند، مثل دوستی که یک روز در قطار ملاقات کرده اید و مسیر هر دو شما بعد از چند ساعت از هم جدا شده و به سمت مقصد متفاوتی رفته اید.

[ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ] [ 1:59 بعد از ظهر ] [ فرزاد پارسیان ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 300
بازدید کل : 7884
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content




بازی آنلاین پرندگان خشمگین
کد بازی آنلاین